داستان
شب در مسجد كوفه گرداگرد علي بوديم كه ديديم ابولاسود دوئلي آمد. شنيده بودم صبح به عنوان قاضي تعيين شده بود و به شب نكشيده، علي باز عزلش كرده بود . ابوالاسود نزديك آمد . گفت:قاضي يك روزه هم داشتيم؟! و علي جواب داد: گزارش دادند تو در برخورد با مردم ، خشن هستي و تُندخو.عزل قاضی
+ نوشته شده در چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:داستان,قصه,عزل قاضی,داستان در مورد امام علی علیه السلام, ساعت 11:0 توسط آزاده یاسینی
|